داستانی از استاد پرهیزگار
يكشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۵۰ ب.ظ
روزی از روز ها استاد شهریار پرهیزگار به مسابقات حفظ قران میرود و او اولین کسی بود که به نمایندگی ایران به مسابقات می رود .
عرب ها دوست نداشتند یک ایرانی مقام اول مسابقات را اول دوست نداشتند که یک ایرانی مقام اول مسابقات حفظ را بیاورد و سعی کردن با ناداوری او راحذف کنندودرآخر وی مقام اول را کسب کرد .
داستان
روزی استاد پرهیزگار در هتلی بودند .وی در درحال خواندن نماز بودند که وقتی گفتند :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾ | ||
|
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۲﴾ |
|
|
الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ﴿۳﴾ |
بعد یادش رفت که ادامه دارد و نماز خود را شکست و مجبور شد که قران رابردارد و یک بار دیگر بخواند .
ما نباید هیچ وقت به خود مغرور شویم.
۹۴/۱۱/۱۸