مرد ساده لوح

روزی از روزها مردی ساده لوح به طوطی ها آموزش صحبت کردن را میداد در یکی از روز ها او برای خریدن طوطی رفته بود وی به دکان پرنده فروشی رفت وی از فروشنده در خواست طوطی کرد فروشنده فهمید که وی بسیار ساده است و به او یک جغد داد مرد با خوشحالی به طرف خانه رفت و با جغد شروع کرد صحبت کردن که بعد از سه هفته پیش فروشنده رفت و گفت چرا این طوطی سخن نمی آموزد گفت باید با او کار کنی رفت بعداز چند ماه بعد آمد باز هم همین اتفاق افتاد وبعد ها سال همین اتفاق افتاد وبعد پیش کسی رفت وپرسید آیا این طوطی است مرد گفت نه و او بعد رفت جغد را پس داد.